یکی از کتابهای مهم تصنیف شده در قرن ششم هجری،کتاب«الانساب»تألیف ابی عبدالکریم بن محمد بن منصور تمیمی سمعانی(متوفی 562 قمری)است.(1)با اینکه موضوع این کتاب نسبشناسی یا شجرهنگاری،و به اصطلاح اعراب «التشجیر»است،کتاب الانساب مشتمل بر اطلاعات بسیار سودمند و مهم دیگری نیز هست. یکی از فواید الانساب آوردن نام کتابها و نویسندگانی است که غالبا در منابع دیگر یاد نشده است.زیرا مؤلف سختکوش آن برای نگارش این کتاب رنج سفرهای طولانی و فراوان را به نقاط مختلف جهان برخود همواره کرده،در شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ کتابهای بسیاری را دیده و یا دربارهء آنها شنیده و با بسیاری از محدثان و محققان دیدار کرده و حاصل آن همه را در کتاب الانساب فراهم آورده است.این کتابها اعم از تفاسیر و علوم قرآنی،ادبی،عرفانی،تاریخی، سفرنامهها و دواوین شعرند که اکثر آنها متأسفانه امروز در دست نیست و حتی در منابع کتابشناسی دیگر هم نامی از آنها نیامده است.
از وجوه دیگر اهمیت الانساب این است که پس از تألیف،مورد توجه مورخان و محققان سالهایبعد قرار گرفت و عدهای بر آن تقریظ و شرح نوشته،یا آن را تلخیص کردند.از جمله عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن اثیر جوزی(متوفی 630 ق)است که با تلخیص الانساب سمعانی و افزودن برخی استدراکات،کتاب جدیدی در سه جلد سامان داد و آن را«اللباب»نامید.همچنین جلالالدین عبدالرحمن سیوطی الانساب را تلخیص کرد و با برخی از اضافات که از کتابهایی چون«معجم البلدان»یاقوت حموی استخراج کرده بود،در سال 873 هجری کتاب جدیدی را با عنوان «لب اللباب»پدید آورد.نیز قاضی قطبالدین محمد بن محمد خیضری شافعی(متوفی 894 هـ. ق)انساب سمعانی را تلخیص کرد و اضافات و تعلیقات ابن اثیر،رشاطی و دیگران را هم بر آن افزود و کتاب خود را«الاکتساب»نامید.(2)
عبدالکریم سمعانی در شعبان سال 506 قمری متولد شد.پدر سمعانی او را در سه سالگی به نیشابور برد.یک سال پس از آن درگذشت (الانساب،ج 3،ص 298)و تربیت و تعلیم سمعانی به دست عموهایش افتاد.سمعانیان جملگی اهل علم و فضیلت بودند.عموی بزرگ او ابومحمد حسن بنابی المظفر سمعانی،عالمیزاهد بود و سمعانی جوان کتابهایی چون«الجامع» معمربن راشد،«تاریخ»احمد بن سیار،«امالی» ابی زکریا مزکی را نزد او آموخت.همچنین از عموی کوچک خود ابوالقاسم احمد بن منصور سمعانی(متوفی:534 ق)فقه و حدیث فرا گرفت.خواهر سمعانی امةالله حرّه نیز زنی عالم و فاضل بود،و ابی غالب محمدبن حسن باقلانی بغدادی به او اجازهء حدیث داده بود.سمعانی نزد او نیز احادیث و حکایات فراوان آموخت. (الانساب،ج 3،ص 301).از دیگر استادان وی که خود از آنان یاد کرده است ابی شجاع عمربن ابی الحسن بسطامی است(ج 1،ص 19)و او همان کسی است که سمعانی را به تحقیق و نگارش الانساب تشویق کرده است.
غیر از اینها،سمعانی محضر استادان بسیاری را درک کرده است.او به خاطر تحقیق و استما حدیث،رنج سفرهای فراوان را بر خود هموار کرده و بارها به شهرهای بسیار از جمله اصفهان، خراسان،همدان،ماوراءالنهر،عراق،حجاز، شام،طبرستان و بیتالمقدس سفر کرد.ابن نجا نوشته است که وی از هفت هزار شیخ،حدیث شنیده است.سمعانی به نوشتن حدیث عشق میورزید و خود این جمله زیبا را از صاحب بعباد وزیر نقل کرده است که«من لم یکتب حدیث لم یجد حلاوة الاسلام»(ج 4،ص 31).یعنی کسی که حدیث ننوشته،شیرینی و حلاوت اسلام را نیافته است.
سمعانی جز«الانساب»کتابهای دیگری نیز نوشته است.اسامی برخی کتب او اینهاست: «الاسفار عن الاسفار»(ج 1،ص 363)،«النزوع عن الاوطان و النزاع الی الاخوان»(ج 1،ص 363)،«ادب الاملاء و الاستملاء»(ج 1،ص 393)،«الذین علی تاریخ بغداد خطیب»،«تاریخ مرو»،«ادب الطلب»،«معجم البلدان»،«معجم الشیوخ»،«تحفه المسافر»،«الهدایه»، «عزالعزله»،«الادب و استعمال الحسب»، «المناسک»،«الدعوات»،«الدعوات النبویه»، «غسل الیدین»،«افانین البساتین»،«دخول الحمام»،«صلوة التسبیح»،«التحایا»،«تحفه العید»،«فضل الدیک»،«الرسائل و الوسائل»، «صوم البیض»،«سلوة الاحباب»،«التحبیر فی المعجم الکبیر»،«فرط العزام الی ساکنی الشام»، «مقام العلماء بین یدی الامراء»،و بسیاری دیگر.
اما مشهورترین کتاب سمعانی همین الانساب اوست که به تشویق استادش ابی شجاع عمربن ابی الحسن بسطامی در روز جمعه سال 550 قمری در سمرقند شروع به تصنیف آن کرد.(ج 1،ص 19) الانساب که به عربی نگاشته شده در سال 1408 ق/1988 میلادی به شکل منقحی به وسیلهء دارالکتب العلمیهء بیروت با تصحیح و تحقیق استاد عبدالله عمر بارودی در 5 جلد چاپ و منتشر شده است.پیش از این آن کتاب در ده جلد در حیدرآباد دکن به طبع رسیده بود.(3)
آنچه در پی خواهد آمد کتابهای علوم قرآنی است که در الانساب از آنها یاد شده است.
1-«تفسیر القرآن»از ابی کلبی.وی از مفسرانی است که پایهء تفسیر آنان بر تفسیر ابن عباس است. اهل کوفه بوده و در سالهای 66 تا 146 هـ.ق میزیست.محققان دیگر چون ابن قتیبه دینوری (4)،ابن ندیم(5)،ابن خلکان(6)،ذهبی(7)، صفدی(8)،خیرالدین زرکلی(9)،عمر رضا کحاله (10)،بروکلمان آلمانی(11)ولیفی دیلافیدا(12)از ابن کلبی و تفسیر او یاد کردهاند.نسخههای خطی فراوانی نیز از این تفسیر در کتابخانههای جهان موجود است.(13)
2-«تفسیر قرآن»از ابومحمد اسماعیل بن عبدالرحمن سدّی.پدر او از بزرگان اصفهان،اما خودش ساکن کوفه بود.به سال 127 قمری در زمان حکومت بنیمروان وفات یافت(ج 3،ص 239).ابن تغری بردی او را به عنوان مفسری ممتاز یاد کرده(14)،و طبری(15)از تفسیر او استفاده کرده است.بسیاری از محققان از جمله عمر رضا کحاله(16)و گلدزیهر از او یاد کردهاند.(17)
3-«تفسیر قرآن»از عبدالرزاق بن همام صنعانی متولد صنعا سال 126 هـ.ق متوفی در یمن به سال 211هـ.ق)وی شیعه بود(ج 5،ص 45)و از شاگردان مشهور معمر بن راشد به شمار میرفت. شرح احوال وی در کتابهای بسیاری ذکر شده کهکاملتر از همه در اثر بزرگ و جاودانه دکتر فؤاد سزگین با عنوان«تاریخ التراث العربی»ترجمهء او و آثارش آمده است.(18)
تفسیر عبدالرزاق بن همام صنعانی بسیار متأثر از کتاب استادش معمر بن راشد است.نسخههای خطی از این تفسیر در کتابخانههای مختلف،از جمله در قاهره و آنکارا موجود است.(19)
4-«تفسیر قرآن»تألیف ابوزکریا یحیی بن جعفر بن اعین ازدی بیکندی بکبونی محمد بن اسماعیل بخاری و عبیدالله بن واصل و خلفبن عامر از او روایت کردهاند(الانساب،ج 1،ص 383).
5-«تفسیر قرآن»تألیف ابوعلی حسین بن فضل بجلی بغدادی،ساکن نیشابور(ج 1،ص 285). سمعانی اطلاع دیگری از او به دست نداده است.
6-«تفسیر قرآن»تألیف ابوالعباس ولیدبن ابان بن بونهء اصفهانی متوفی به سال 310(ج 1،ص 416)سمعانی از قول حافظ ابوبکربن مردویه دربارهء او نوشته که جز این تفسیر کتاب«المسند»و «الشیوخ»را تألیف کرده است و در عراق از عباسبن محمد دوری و در ری از ابی حاتم محمدبن ادریس رازی و در اصفهان از ابی مسعود احمدبن فرات رازی و جز آنها حدیث نوشته است.
7-«تفسیر قرآن»تألیف ابوعبدالله محمدبن ابی بکر بن علی بن عطاء بن مقدم مقدمی متوفی؛ 234 ق(ج 1،ص 270 و ج 5،ص 364).
8-«تفسیر قرآن»از ابومسعود سهل بن عثمان فارسی عسگری مفسر فاضل و محدث ثقه.ولادت او در شهرعسکر مکرم( لشکر)از توابع اهواز بود.به سال 230 قمری به اصفهان آمد و پس از دو سال به ری رفت(232 ق).اواخر عمر به عسکر مکرم بازگشت و همانجا وفات یافت.به غیر از تفسیر کتاب«المسند»را نیز تألیف کرده است(ج 4،ص 193).
9-«تفسیر قرآن»تألیف ابومحمد الحسن بنعلی الهادی بن محمد عسگری(علیه السلام)امام یازدهم شیعهء امامیه(ولادت:مدینه 232 ق- وفات:سامراء،260 ق)(ج 4،194)برخی در صحت انتساب این تفسیر به امام حسن عسکری(ع) تردید کردهاند:نسخههای خطی از این کتاب،در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار(شهید مطهری) تهران(20)(شمارهء 1998،)کتابخانهء آستان قدس رضوی مشهد(21)(شمارهء 281)و کتابخانه موزهء بریتانیا(22)(شرقی،5582)موجود است.این کتاب در طهران به سال 1268 ق-1313 ق در هامش تفسیر قمی چاپ سنگی شده است.
10-«تفسیر»تألیف ابواسحاق ابراهیم بن معقل بن حجاج بن خداش سانجنی نسفی متوفی به 295 ق،پیشوا و قاضی قریهء سانجن از قرای نسف بعد از طفیل بن زید.و فقیه،محدث و صاحب تألیفات چندی بود و به خراسان،عراق،حجاز، شام و مصر به قصد تحقیق،تحصیل و استماع حدیث سفر کرد(الانساب،ج 3،ص 204).
11-«المدخل ،فی التفسیر»:تألیف ابوالحسن بن ابی الحسین قطان شاماتی.ابوکامل بصیری از وی و تفسیر او یاد کرده و او را ناقدی دقیق لقب داده و گفته وی از شامات نیشابور بوده است (الانساب،ج 3،ص 385).
12-تفسیر:تألیف عبدبن حمید کشی،که آن را از عبدبن عابد روایت کرده است(الانساب،ج 4، ص 127).
13-«تفسیر»:تألیف ابن عینیه ابوجعفر محمدبن ابراهیم بن عبدالله دیبلی(متوفی 343 ق).این کتاب را از ابیعبیدالله سعیدبن عبدالرحمن مخزومی روایت کرده است (الانساب،ج 2،ص 524).
14-«تفسیر»تألیف ابومسعود بجلی،ابوکامل بصیری در کتاب«المضافات»از او یاد کرده است (الانساب،ج 3،ص 135).
15-«تفسیر ثعالبی»(ج 4،صض 31)
16-«تفسیر»از ابومحمد بن مکی بن عبدالرزاق کشمیهینی،فقیه،ادیب و محدث بزرگ قرن چهارم هجری تولد او در کشمیهن از قرای مرو،و وفات او در همانجا در روز عید اضحی سال 389 قمری بوده است(الانساب،ج 5،ص 76،ج 1،ص 270).
17-«تفسیر الوبسط»از ابوالحسن علی بن احمدبن محمدبن علی بن مقویه مقری ساوی نیشابوری،متوفی در جمادیالاخر سال 468 قمری(الانساب،ج 5،ص 183).امام واحدی سه کتاب در تفسیر نگاشته است که«کتاب الوجیز» «کتاب الوسیط»و«کتاب البسیط»نام دارند.ابن خلکان برآن است که ابوحامد غزالی اسامی کتابهای سه گانه خود را از امام واحدی اقتباس کرده است.(23).
18-«کتاب کبیر فی القراآت»تألیف ابوجعفر محمد بن سعدان نحوی ضریر(متوفی:1231 ه ق).اهل بغدادواز متخصصان علم نحو بود. حدیث او ثقه و مورد اعتماد است.ابوالحسن بن منادی دربارهء او گفته است:ابوجعفر نحوی ضریر،قرآن را به قرائت حمزه تلاوت میکرد.وی در روز عرفه سال 231 ق درگذشت(الانساب،ج4،ص 16).
19-«کتاب عدد آی القرآن و اختلاف فیه» تألیف ابوبکر محمد بن خلف بن جیان بن صدقه بن زیاد صبی(متوفی:306 هـ.ق)اهل بغداد بود و به وکیع شهرت داشت.جز این تألیفات دیگری نیز نگاشته است.از جمله«کتاب الطریق»، «کتاب الشریف»،و کتابهای دیگر.گفتهاند که از ابابکر بن مجاهد خواستند کتابی دربارهء«عدد» تألیف کند وی گفت:«قد کفانا ذالک وکیع»یعنی کتاب وکیع در این باره ما را کافی است.در ربیع الاول سال 306 قمری درگذشته است. (الانساب،ج 4،ص 11).
20-«قراات القرآن»از ابونصر منصور بن محمد مقری عراقی(متوفی 450 ق)مشهور به عراقی، زیرا مدتها در عراق اقامت داشت.وی از استادان بزرگ و ممتاز رشتهء قرائت قرآن بود.اواخر عمر به ماوراءالنهر بازگشت.درعلوم قرآنی تصانیف چندی داشته است.سمعانی چنین نوشته که کتاب قراآت او را در نسف دیده که در نهایت عمق و زیبایی بوده است(الانساب،ج 4،ص 176).
21-«کتاب فی اللغه القرآن»تألیف ابوالعلاء احمد بن عبدالله بن سلیمان التنوخی معری از اهالی معرة النعمان.وی استاد لغت عربی، شاعری فصیح و خطیبی خوش بیان بود.به سال 363 قمری زاده شده و در سال 449 قمری وفات یافته است(الانساب،ج 1،ص 484).
22-«کتاب القراآت»:تألیف خارجه مغیث بن بدیل و اسحاق بن ابراهیم بن مزیز سرخسی.از این کتاب روایت کردهاند.سمعانی اطلاع دیگری دربارهء نویسندهء آن ذکر نکرده است(الانساب،ج 5،ص 281).
23-«کتاب قرائت عاصم»تألیف قبل از سال 381 قمری(الانساب،ج 5،ص 373). 24-«حروف القرآن»از علی بن حمزه کسائی و یعقوب بن اسحاق حضرمی متوفی:187 قمری 180(الانساب،ج 1،ص 508)هم چنین بورکلمان از کتاب«متشابه القرآن»او یاده کرده است.(24)
25-«علم القرآن»ابوحامد محمدبن احمد بن علی مقری کرکانجی(متوفی«481 قمری در مرو. (ج 4،ص 371)
26-«کتاب القراآت»تألیف ابوحامد أحمد بن عبدالرحمن نیشابوری سرخکی،اهل قریه سرخک نیشابور.صاحب«تاریخ نیشابور»او را از فقهاء صاحب نظر ذکر کرده است.«کتاب حفص»نیز از اوست.در ماه رمضان سال 316 قمری درگذشت (الانساب،ج 3،ص 245).
27-«احکام القرآن»از ابی الحسن عبادبن عباس طالقانی پدر صاحب بن عباد وزیر آل بویه. در روستای طالقان قزوین بدنیا آمده و در سال 335 یا 334 قمری درگذشته،سمعانی نوشته که«از أبالفضل محمدبن طاهر مقدسی شنیدم که گفت:کتاب احکام القرآن ابی الحسن عبادبن عباس طالقانی را در کتابخانه پسرش ابیالقاسم اسماعیل بن عباد در شهر ری دیدم.وی در این کتاب مذهب اهل اعتزال را یاری و ترویج کرده است و هر بینندهای را به تحسین وامیدارد.
ابوبکر بن مردویه و اصفهانیان از آن روایت کردهاند (الانساب،ج 4،ص 30).
28-«غریب القرآن»تألیف محمدبن عزیر سجستانی معروف به عزیری از قبیلهء بین عزره، قاضی ابوفرج محمدبن عبیدالله بن ابی بقاء بصری قاضی از این کتاب روایت کرده است(ج 4،ص 188)
29-«اخبار القرآن»تألیف ابی عبدالرحمن بن ابی لیث به روایت عبدبن عابد(ج 4،ص 127).
30-«احکام القرآن»تألیف محمدبن الازهر،به روایت عبدبن عابد،وی از ابی نضر محمدبن احمد بزار روایت کرده است(ج 4،ص 128)
31-«کتاب احکام قرآن»تألیف اسماعیل قاضی اطلاع بیشتری دربارهء وی ذکر نشده است(ج 5، ص 58)
32-«کتاب فی غریب القرآن»تألیف أبوفید مورج بن عمرو سدوسی،از دانشمندان بزرگ ادبیات عرب در خراسان،در زمان مأمون عباسی همراه او به بغداد رفت.محدثان مرو از وی فراوان روایت کردهاند.از فرط تسلط به ادبیات عرب گویند عجمیت او شناخته نمیشد(الانساب،ج 3،ص 237)
33-«کتاب النتف و الطرف و کتاب نثر الدر»از ابی سعدآوی متوفی به 421 ق(ج 5،ص 267) جلد یکم نثرالدر را بایستی نخستین معجم قرآن کریم دانست.زیرا آوی در این کتاب یک فهرست موضوعی برای آیات قرآن کریم سامان داده است. این در حالی است که برخی از پژوهشگران کهنترین فهرستها و کشف الآیات قرآن کریم را مربوط به قرن نهم هجری دانستهاند که به همت شهابالدین احمدبن محمد مدون نیشابوری تدوین شده است.(25)برخی عنوانهایی که ابوسعدآوی آیات قرآن را براساس آن تقسیمبندی کرده است اینهاست: آیات فیها ذکر التقوی(نثر الدر،ج 1،ص 29)، الایات التی فیها ذکر الصلوة(ص 35)، التمحیدات(حمد)ص 39،آیات فیها ذکر الله تعالی(ص 41)،الامثال(ص 49)،الامر بالعدل و الاحسان(ص 54)الکم(ص 54)ذکر الموازین(ص 56)،التکلیف(ص 57)،التحذیر من الظلم(ص 58)،الجهاد(ص 63)،الصبر (ص 67)،النصر(ص 69)الصدقات(ص 73)،النفقات(ص 75)،العفو(ص 78)...
کار ابوسعدآوی در تقسیمبندی آیات اگرچه کامل نبوده و همهء موضوعات قرآن و نیز همهء موضوعات مربوط به آنها در فهرست او نیامده است،اما بدون شک کاری است بدیع ابتکاری و نوع که در نوع خود بیسابقه بوده است.(26)
در دورهء معاصر مستشرقانی چون لاپوم در کتاب «تفصیل آیات القرآن کریم»کار وی را دنبال کرده،(27)محققان بعدی چون دکتر فؤاد عبدالباقی در«المعجم المفهرس لالفاظ قرآن کریم»(28)و دکتر محمود روحانی در المعجم الاحصایی لا لفاظ قرآن کریم»(29)آن را کامل کردند.
نثر الدر ابوسعدآوی در سالهای اخیر به همت جمعی از محققان و پژوهشگران دانشگاه الازهر در هفت مجلد در قاهره به چاپ رسیده است.(30)
(1)-الانساب،ابیسعد عبدالکریم بن محمدبن منصور تمیمی سمعانی،تحقیق عبدالله عمر البارودی،بیروت،دارالکتب العلمیه،1408 هـ/1988 م،5 ج،520+533+578+518+ 714 ص.
(2)-عبدالله عمر البارودی،«مقدمهء»الانساب سمعانی،بیروت، دارالکتب،علمیه،ج 1،ص 9.
(3)-مرتضی ذکایی ساوی،«سیری در الانساب سمعانی»آینهء پژوهش،سال هفتم،شمارهء 41،آذر-دی 1375،ص 26-33.
(4)-ابن قتیبه دینوری،المعارف،تحقیق الدکتور،ثروت عکاشه، قاهره،دارالکتب المصریه،1965م،ص 166.
(5)-ابن ندیم الفهرست،ص 95.
(6)-ابن خلکان،وفیات الاعیان،مطبعه السعادة،1919 م،ج 1،ص 624-625.
(7)-ذهبی،میزان الاعتدال،تحقیق علی البجاوی،مطبعة الحلبی 1963 م،ج 3،ص 61-63.
(8)-صفدی،الوافی بالوفیات،ج 3،ص 83.
(9)-خیرالدین زرکلی،الاعدام،قاهره،1954 م،ج 7،ص 3.
(10)-عمو رضا کحاله،معجم المؤلفین(تراجم مصنفی الکتب العربیه)،بیروت،دار احیاء،الثرات العربی،ج 10،ص 15.
)11(- mamalekcorB : ethcihcseG reD nehesibarA erutarttil , Is , P :433
)21(- alled.L adiV : iblak-LA e ilg imsicS -sirhC inait , osR 31 7023-133
(13)-فؤاد سزگین:تاریخ التراث العربی،المجلد الاول،الجزء الاول(فی علوم القرآن و الحدیث)،ص 81.
(14)-جمالالدین اتابکی،النجوم الزاهره،طبع دارالکتب،سنه 1930 م،ج 1،ص 308.
(15)-محمدبن جریر طبری،التفسیر،تحقیق محمد شاکر، مطبعه المعارف،ج 1،ص 156.
(16)-عمو رضا کحاله،معجم المؤلفین،ج 2،ص 276.
(17)-فؤاد سزگین:تاریخ التراث العربی،ج 1،جزء 1،فی علوم القرآن و الحدیث،ص 78.
(18)-تاریخ التراث العربی،جلد اول،جزء اول،ص 184.
(19)-فهرس مهد المحظوطات العربیه،ج 1،ص 30.
(20)-ابن یوسف شیریازی،فهرست نسخههای خطی مدرسه عالی سپهسالار،ج 1،ص 330-231.
(21)-فهرست نسخههای خطی کتابخانه آستان قدس رضوی،ج 4،ص 361.
)22(- golataC fo eht naisrep stpircsunam fo eht hsitirB muisuM , oviR.C ,5.
(23)-ابن خلکان،وفیات الاعیان،مطبعه السعادة،1919،ج 1،ص 361.
)42( etehcihcseG reD nehesibarA erutarttil , I , P : 511.
(25)-ر.ک.«آیةاالآیات فرقانی اولین کشف الآیات»،نشریهء دانشکدهء علوم معقول و منقول مشهد،1347 ش،ص 232/آینهء پژوهش،سال اول،شمارهء سوم،مهر و آبان،1369،ص 77.
(26)-مرتضات ذکایی ساوی،«ابوسعدآوی و نثرالدر»،آینهء پژوهش ،سال چهارم،شمارهء دوم،مرداد-شهریور 1372،ص 35.
(27)-جول لاپوم؛تفصیل آیات القرآن،طبع بیروت،دارلفکر، دارالفکر للطباعة و النشروالتوزیع.
(28)-محمد فؤاد عبدالباقی،المعجم المفهرس لالفاظ قرآن کریم،قاهره،مکتب دارالکتب المصریه،1364 ق.
(29)-دکتر محمود روحانی،المعجم الاحصایی لالفاظ القرآن الکریم فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم،مشهد،مؤسسهء چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی،1368-1366.
(30)-نثرالدر،للوریرأبی سعد منصور بن الحسن آبی،الجزء الاول تحقیق محمد علی قرنه،علی محمد البجاوی،قاهره،الهیهء المصریه العامه للکتاب